23 سال پیش شیمیدانى مصرى به نام دکتر رشاد خلیفه که در امریکا اقامت داشت ,پس از سه سال کار مداوم و استفاده از کامپیوتر! ادعا نمود که نظم حیرت انگیزى رادر قرآن کشف نموده است .
ایشان گفت : تعداد تکرار حروف و کلمات در قرآن ,کاملا سنجیده و حساب شده است و از تناسب و نـظمى شگفت انگیز حکایت مى کند و نتیجه گرفت که چون هیچ مؤلف و نویسنده اى نمى تواند در ضـمـن نـگـارش کـتاب , مراعات تعداد تکرار حروف و کلمات خود را نموده و نظمى خاص در میان آنها تعبیه کند, پس این ویژگى خاص قرآن بوده و وجهى از وجوه اعجاز آن به شمارمى رود.
اولین مثال ایشان براى اثبات ادعایش , حروف مقطعه قرآن بود که مدعى شد راز و رمز این حروف اسرارآمیز را کشف کرده است .
ایـشـان گفت تکرار حروف مقطعه در سوره مربوطه , بیش از تکرار حروف دیگر است و نیز معدل تکرار این حروف نسبت به مجموع حروف سوره خاص , بیش از معدل تکرار این حروف درسورهاى دیگر است .
هـمـچنین در هر یک از 29 سوره اى که در افتتاح آن , حروف مقطعه آمده است , مجموع تعداد آن حـرف یا حروف در آن سوره دقیقا و بدون استثنا مضرب 19 مى باشد و مطالب دیگرى از این دست که در ادامه این مقاله به آنها خواهیم پرداخت .
بـا اعـلان ایـن خبر و پخش آن توسط رسانه هاى گروهى و جرائد آن روز, این موضوع به گونه اى غیرمنتظره در همه جا صدا نمود و موجى از شادى و شعف در میان مسلمانان برانگیخت .
راقـم ایـن سـطـور نیز آن روز از جمله کسانى بود که از خوشحالى در پوست خود نمى گنجید و مى پنداشت که مسلمین سنگرى بسیار قوى در برابرملحدین گشوده اند.
انـتشار این خبر در میان روشنفکران کشورهاى اسلامى , نه تنها موجب شعف وشادى بلکه موجب آن شـد تـا بـسـیـارى از آنـهـا خود به میدان آمده و با آمارگیرى ازتعداد حروف و کلمات قرآن , پـرده هاى دیگرى از اسرار و رموز این کتاب آسمانى رابرملا سازند! البته از این عده , جمعى بعد از مدتى سرگردانى و راه به جایى نبردن ,دست از کار کشیدند.
اما گروهى دیگر که اعتقادى راسختر به اعجاز قرآن داشتند, به این کاوش ادامه دادند و مقالات و تـالـیـفـاتى نیز منتشر کردند که در مقام نقد یکایک آنها نیستیم بلکه در این مقاله درصدد آنیم تا اثـبات کنیم , این جریان , انحرافى بوده وکسانى که در این وادى افتادند, جز سرگردانى و ناکامى چیزى عائدشان نشد واشکالات نقضى و حلى فراوانى بر دعاوى آنها وارد است .
قـبـلا متذکر شویم که ایشان اولین نفر در این وادى نبوده و ردپاى این فکر در کتاب ((الاتقان فى علوم القرآن )) سیوطى نیز دیده مى شود.
(2/112).اسـاسـا بـایـد بـبینیم قرآن خود را چگونه معرفى کرده است , پیشوایان معصوم ما قرآن را چـگونه معرفى کرده اند! آیا آن را کتابى اسرارآمیز, معماگونه , عجیب و غریب وصف نموده اند و یا آن را کتابى روشن و پرمحتوى خوانده اند؟ .
حـقیقت آن است که قرآن خود را کتاب هدایت و رستگارى مى داند و پیوسته ما را به تلاوت و تدبر در خود دعوت مى کند.
قـرآن مـا را بـه تماشاى حروف و کلمات خوددعوت نمى کند, بلکه همواره ما را به قرائت و تدبر و توجه به هشدارهاى خودفرامى خواند.
قرآن خود را احسن الحدیث مى خواند که باز جنبه معنایى آن مد نظراست نه ساختار لفظى آن , لذا بعد از آن مى فرماید:.
((تـقـشـعـر مـنه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللّه ذلک هدى اللّه یهدى به من یشا)) (23/39).
ali
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 ساعت 06:44 ق.ظ